پرش به محتوا

ویکی‌پدیا:تابلوی اعلانات منابع معتبر/بایگانی ۱۱

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

برای استفاده از کتاب وحدت قومی کرد و ماد در بحث مکریان به مشکل برخورده شده.از دلایل کم کاری نویسنده این است که ده سال از عمرش را فقط برای این کتاب صرف کرده.حبیب الله تابانی همچنین در سال ۴۵ اوضاع طبیعی و اقتصادی و انسانی کردستان را به چاپ رساند که در دانره المعارف بزرگ اسلامی به عنوان منبع از آن استفاده شده.

۱−از این کتاب در مجلات و "وحدت+قومی+کرد+و+ماد"+site:www.cgie.org.ir&oq="وحدت+قومی+کرد+و+ماد"+site:www.cgie.org.ir&gs_l=serp.12...7058.11583.1.12654.2.2.0.0.0.0.434.849.4-2.2.0...0.0...1c..8.psy-ab.xL2PKtZPALg&pbx=1&bav=on.2,or.r_qf.&fp=55b5edd98a58d799&biw=1920&bih=881 دانره المعارف بزرگ اسلامی به عنوان منبع استفاده شده.

۲−تقریبا در هر صفحه چند پانویس و ارجاع به منبع در این کتاب وجود دارد.منابع مفصل این کتاب خودش مقاله ای ست.[۲][۳][۴][۵][۶]

تیراژه (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۱۷ (UTC)[پاسخ]

جناب تیراژه، ایشان تاریخ نگار آماتور هستند، تخصص در زمینه‎های دیگر نیز اعتبار برای یک زمینه خاص نمی‎آورد، ایشان، نه متخصص تاریخ هستند، نه انتشارات دانشگاهی یا معتبر در زمینه تاریخ کتاب‎شان را چاپ کرده‎است، مطلب مورد نظر نیست با مقاله یک متخصص تاریخ در تضاد است، پس طبق وپ:تاریخ و وپ:منابع معتبر، اعتبار لازم را برای آوردن در دانشنامه را ندارد، منبع قرار گرفتن در دانشنامه‎ها نیز اعتبار برای آوردن در ویکی‎پدیا نمی‎آورد چه تاریخ طبری و ... نیز منبع دانشنامه‎ها می‎شوند. اگر هم اصرار دارید، نظر جناب بهزاد مدرس را که در بحث اعتبار حرفه‎ای هستند بخواهید.Farvartish (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۵ (UTC)[پاسخ]
همچنین در بحث اعتبار، طولانی بودن و کوتاه بودن کتاب‎ها اهمیتی ندارد. در جمهوری آذربایجان کتاب‎های قطوری با هزاران پانویس چاپ می‎شود که نشان دهد کل منطقه خاورمیانه از گذشته‎های دور ترک بوده‎اند، یا این مطالبی که پورپیرار چاپ می‎کند، اما هیچ اعتباری در جوامع علمی ندارند. Farvartish (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۳۴ (UTC)[پاسخ]
نقل قول از ویکی‌پدیا:منابع معتبر (تاریخ)چه کارهای تاریخی دانشورانه است؟
  • آثار عامه‌پسند توسط غیر تاریخ‌نگاران که نقدهای مثبتی در کتاب‌ها و ژورنال‌های علمی دارای فرایند ویراستاری علمی دقیق [۱] به توسط تاریخ‌نگاران دریافت نموده‌اند.
  • آثاری توسط تاریخ‌نگاران غیر‌دانشگاهی برای مخاطب عام٬ که کیفیت کار آنها بطور عمومی توسط جامعه تاریخ‌نگاران دانشگاهی مورد قبول باشد و بطور مکرر آثار آنها در ژورنال‌های علمی دارای فرایند بازبینی دقیق مورد بررسی قرار گرفته باشد.
و نقل قول از رهنمود شناسائی منابع معتبر در ویکی انگ:

widespread citation without comment for facts is evidence of a source's reputation and reliability for similar facts

Kazemita1 (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC)[پاسخ]

نقدی که برش صورت نگرفته است، بازبینی مکرر هم نشده‎است. مطلبی نیز که دوستان می‎خواهند از آن بیاورند، برخلاف مقاله یک تاریخ‎نگار متخصص است که در این زمینه صاحب‎نظر است. Farvartish (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۳۴ (UTC)[پاسخ]
بندی که از ویکی انگ آورده شده منطبق با استدلال کاربر تیراژه است و بر اساس آن می‌‌توان منبع را فی‌ الجمله معتبر شمرد. ولی‌ اگر ادعای خاصّی در کتاب وجود دارد که توسط مورخین متخصص این امر مورد قبول نیست، بحث فرق می‌‌کند؛ یعنی‌ مثلا اگر شما نشان دهید که اجماع مورخین امروزی بر خلاف گفته این منبع است، نظر این نویسنده در حاشیه قرار می‌‌گیرد. Kazemita1 (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)[پاسخ]
لطفا این بند را دقیقا ترجمه نمایید. Farvartish (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۴۵ (UTC)[پاسخ]
ارجاعات گسترده [به یک منبع توسط منابع معتبر دیگر] که عاری از نقد باشند گواهی بر شهرت و اعتبار آن منبع برای موارد مشابه هستند
البته در ادامه تبصره مهمی‌ آورده که اتفاقاً موید بحث ما نیز هست:
If outside citation is the main indicator of reliability, particular care should be taken to adhere to other guidelines and policies, and to not represent unduly contentious or minority claims. The goal is to reflect established views of sources as far as we can determine them.
یعنی‌ اگر ارجاع وسیله اصلی‌ احراز اعتبار بود باید احتیاط کرد که نظرات حاشیه‌ای ادعا شده توسط این منبع ارائه نشوند. Kazemita1 (بحث) ‏۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۳۴ (UTC)[پاسخ]
پس قضیه حل شد.چون دیدگاه حاشیه ای نیست و متخصصان فن از قبیل مینورسکی و زکی بیگ و ... نیز این نظر را دارند.تیراژه (بحث) ‏۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۱:۴۱ (UTC)[پاسخ]
حل نشد، لینک‎هایی که به تاریخ مربوط نیستند که نقشی در این قضیه ندارند، لینک جستجوی گوگل که به عنوان مجلات مطرح کرده‎اید را هم بررسی نکرده اید، دوتایشان کتاب را معرفی کرده‎اند و مجلاتی هستند که آثار منتشر شده را معرفی می کنند، یکی هم به این کتاب و کتاب شرفنامه و کتاب بابا مردوخ اشاره کرده‎است. دائره‎المعارف بزرگ اسلامی از تاریخ طبری هم به عنوان منبع بسیار استفاده کرده است، اما از طبری نمی‎شود مستقیما در ویکی استفاده کرد، یا همین شرفنامه. اینها هیچ کدام شرایطی را که در ویکی انگلیسی بیان کرده تایید نمی‎کنند. دیدگاه نیز حاشیه‎ای است، کتاب زکی‎بیگ خودش با وپ:تاریخ همخوانی ندارد، در مورد مینورسکی، بله مینورسکی کردها را نوادگان مادها می‎داند، اما دیدگاهی که سرش بحث بود «به طور کلی نواحی غربی دریاچه ارومیه و جنوب آن و سرزمین مکریان و ساحل غرب رود تاتائو از بدو تاریخ موطن کردها بوده. بنابر این این طایفه از زمانهای خیلی دور در همین مکان یعنی میدیا ساکن بوده است.» است، که با مطلب دکتر برزویی در تضاد آشکار است، با مقاله AMATUNI ایرانیکا نیز در تضاد است. Farvartish (بحث) ‏۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۰۶ (UTC)[پاسخ]

من هم در اینجا نظرم را بطور کامل شرح داده‌ام. دوستان ابتدا آن بحث را بطور کامل مرور کنند و سپس اینجا هم نظرشان را اعلام کنند. باتشکر.--Mervzi (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۲۰ (UTC)[پاسخ]

۱-این کتاب عامه پسند نیست.

۲-این کتاب را در کردستان عراق نیز به عنوان منبع استفاده می کنند.تیراژه (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۱۶ (UTC)[پاسخ]

  • رفرنس‌های کتاب «وحدت قومی کرد و ماد» که در بالا اشاره شده است خوب و قابل توجه هستند. دست‌کم می‌توان مطالب کتاب را به صورت نقل قول از کتاب آورد. اما از این هم بیشتر، به نظر می‌آید کتاب مجتبی برزویی است که دیدگاه حاشیه‌ای دارد مثلا این جمله‌‌اش را ببینید «مکریان که همواره در تقسیمات کشوری ایران‌ بخشی از ایالت آذربایجان به شمار رفته است و برخلاف مشهور نه در دوران‌های بسیار دور بلکه‌ در عصر صفوی و قاجار …» سایر منابع مثلا مقاله جغرافیاي تاریخی موکریان در چهار سدة اخیر‬ و مقاله‌های اسلامیکا درباره شهرها نشان می‌دهد دیدگاه غالب این است که کردها ساکنان قدیمی این مناطقند.--Taranet (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۱ (UTC)[پاسخ]
طبق وپ:تاریخ این کتاب تنها در عنوان عامه‎پسند می‎توان معرفی شود، تاریخ‎دان آن را ننگاشته و انتشارات معتبر تاریخی چاپ‎اش نکرده. بحث کردستان عراق نیز جای توجه ندارد، بسیاری کتاب‎ها هستند که در ترکیه و جمهوری آذربایجان و مرجع هستند، اما هیچ جایی در این ویکی و مجامع علمی ندارند. خضری متخصص تاریخ نیست، متخصص جغرافیای طبیعی است، مطالب اش در زمینه تاریخ نمی‎تواند مورد ارجاع قرار گیرد (ویکی‌پدیا:منابع معتبر زیر عنوان «منبع معتبر چیست؟» را ملاحظه نمایید). مطلبی را که آورده‎اید کامل‎اش این است، «برخلاف مشهور نه در دوران‎های بسیار دور بلکه در عصر صفوی و قاجار شکل مشخصی در تقسیمات اداری منطقه می‎یابد» دقیقا همانند آن چیزی که ایرانیکا آورده‎است، یعنی امارتی به نام مکریان شکل می‎گیرد. پس حاشیه‎ای نیست. درباره مهاجرت مکری‎ها نیز مطلب دکتر برزویی و ایرانیکا یکی است و هردو از شرفنامه برگرفته شده.(MOKRI TRIBE در ایرانیکا را ملاحظه نمایید.)Farvartish (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۳۶ (UTC)[پاسخ]
کاربر:Farvartish! شما حق ندارید بدون منبع و مدرک ادعاهای بی‌‌پایه و اساس را به آقای حبیب الله تابانی نسبت دهید! سرکار تارانت مو به مو همه چیز را شرح دادند اما باز داری حرفهای صد من یه غازت را دوباره بدون هیچگونه نوآوری و تغییری تکرار میکنی! اینجا همه کار و بار دارند و نمیتوانند شب و روز بشینند پشت کامپیوتر و با هم در ویکیپدیا سر هر چیزی بحث و چت کنند! همه کاربران درمورد اعتبار داشتن کتاب آقای حبیب الله تابانی اتفاق نظر دارند. همچنین درصورتی که نتوانی اعتبار مقاله آورده شده از مجتبی برزویی را ثابت کنی مطمئن باش که هیچکدام از کاربران ماندن آن منبع در مقاله مکریان را تحمل نخواهند کرد. من دیگر حرفی ندارم!--Mervzi (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۰۰ (UTC)[پاسخ]
کمی نزاکت را رعایت کنFarvartish (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۱۴ (UTC)[پاسخ]
Farvartish به هر حال کتاب به طور رضایت‌بخشی ارجاع شده است (ارجاعات گسترده [به یک منبع توسط منابع معتبر دیگر] که عاری از نقد باشند گواهی بر شهرت و اعتبار آن منبع برای موارد مشابه هستند) و دیدگاهی خاشیه‌ای هم ندارد. موضوع مکریان دقیقا یک مقولهٔ جغرافیای تاریخی است و در حوزهٔ تخصص خضری نیز قرار می‌گیرد.
Mervzi لطفا لحن مناسب تابلوی اعلانات منابع معتبر را رعایت کنید.--Taranet (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۱۶ (UTC)[پاسخ]
فقط دائره المعارف اسلامی ارجاع داده باقی لینک‎ها را توضیح دادم، که به شرفنامه و هزار کتاب قدیمی و آماتور نیز ارجاع داده است، از شرفنامه که نمی‎شود استفاده کرد، این یکی از شروط است، نه تمامش. مطلبی نیز که آمده این است «به طور کلی نواحی غربی دریاچه ارومیه و جنوب آن و سرزمین مکریان و ساحل غرب رود تاتائو از بدو تاریخ موطن کردها بوده. بنابر این این طایفه از زمانهای خیلی دور در همین مکان یعنی میدیا ساکن بوده است.» کدام منبع معتبر دیگری بر این است که می‎فرمایید حاشیه‎ای نیست؟ همه لینک‎هایی که جناب تیراژه در بحث مقاله آوردن به بعد از اسلام می‎رسد نه بدو تاریخ، درباره دکتر خضری در مورد جغرافیایش بله نظرش جای آوردن دارد، اما درباره تاریخ خیر. Farvartish (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۳۱ (UTC)[پاسخ]

جناب فرورتیش! مکریان یک منطقه جفرافیاییست بنابراین مقاله جفرافیایی انهم جغرافیای تاریخی دکتر خضری در بخش اصلی باید آورده شود گو اینکه شما مطلب مربوط به بخش تاریخ مجتبی برزویی ( که البته اعتبار این مطلب هنوز ثابت نگردیده ) و در تضاد با منابع معتبر دیگر میباشد را در بخش معرفی این مقاله جغرافیاییی اورده اید ! در ضمن اینکه میفرمایید کدام منبع معتبر دیگری بر مطلب آمده ( بطور کلی نواحی غربی دریاچه ارومیه ....) صحه گذاشته فرار از واقعیت است چون در مقاله خود دکتر خضری میخوانید : (( نیکیتین( 1378 ) معتقد است: "کُردهای مکری که افسانه های زیادی در بارة این محل ها م یدانند آنها را به عنوان شاهدی بر این مدعا نقل می کند که خالصترین نژاد کُرد هستند. با این حال، ایشان بی آن که خود بدانند دلایل معتبرتری دارند بر این که اصل و مبدأ آنها به مادها می رسد و این دلایل در زبانشان است که بنا به عقیده سوون بیش ازهمه لهجه های دیگر کُردی به زبان اوستایی زرتشت نزدیکتر است (نیکیتین، 1378)و نیز اینجا : (( پروفسور مینورسکی‌ و واسیلی‌ نیکیتین‌ معتقدند که‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ منشاء اصلی‌ واژة‌ کُرد باید لغت‌ِ “کُرمانج‌” که‌ برخی‌ کُردهای‌ فعلی‌ خود را با آن‌ معرفی‌ می‌کنند، مورد تجزیه‌ و تحلیل‌ قرار گیرد. به‌ عقیدة‌ مینورسکی‌، واژة‌ کُرمانج‌ دارای‌ سه‌ بخش‌ است‌؛ کُر + مان‌ + ج‌. “ج‌” پسوند است‌ و می‌توان‌ آن‌ را حذف‌ کرد. “مان‌” ارتباط‌ بسیار قوی‌ با “ماد” یا”مانائی‌” دارد))[۷] و نیز در همانجا میخوانید : ((عضی‌ از صاحب‌نظران‌ مانند پروفسورمّار و واسیلی‌ نیکیتین‌ اعتقاد دارند که‌ اعقاب‌کُردهای‌ فعلی‌ مهاجران‌، آریایی‌ نبوده‌اند بلکه‌ اقوام‌ بومی‌ مانند آلاباریا، خارخار واِلپی‌ بودند که‌ نژاد آنها به‌ “بافث‌” می‌رسد.(۱۴) ولی‌ این‌ امر قابل‌ انکار نیست‌ که‌ از هزارة‌ چهارم‌ قبل‌ از میلاد (۴۰۰ قبل‌ از میلاد) اقوام‌ متعددی‌ جذب‌ این‌ سرزمین‌ شده‌ و در آن‌ هضم‌ شده‌اند و فرهنگ‌ آنها به‌ وسیلة‌ فرهنگ‌ِ مسلط‌ِ هند و اروپایی‌ آریایی‌ها جذب‌ و ادغام‌ شده‌ است‌.(۱۵) و اقوام‌ِ ایرانی‌ شده‌ای‌ که‌ در قلب‌ سرزمین‌ فعلی‌ کُردها اسکان ‌یافته‌اند، نیاکان‌ کُردهای‌ فعلی‌ می‌باشند))[۸] بنابراین ادعای بدو تاریخ نمیتواند بیراه باشد مگر اینکه تعریفتان از بدو تاریخ دوره غار نشینی باشد. که البته باز باید فیلسوفان بررسی نمایند که همان غارنشینان چه کسانی بوده اند و آیا از کره مریخ تشریف آورده اندو اگر شما منبعی دارید که مستیقما کتاب جناب تابانی را رد اعتبار نموده بیاورید البته نه با تفسیرهای خودتان مشابه انچه در مورد قوم amatuni آوردید که هیچ ربطی به قضیه نداشت!در ضمن مطلب قلعه ساری قورخان در این مقاله نیز ضمن اینکه جایش در این مقاله نیست باز بصورت اشتباه آمده و جعل منبع در آن صورت گرفته به جامع التواریخ که خب خود آن منبع آماتور و دست اول است که هیچ حتی اگر بپذیریم که مستقیم میتواند استفاده شود باز به آن استناد کذب شده و کلمه به اینصورت جعل شده =اکراد (مهاجر)و باید به ههراه مطلب برزویی حذف شود. Urarto (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۱ (UTC)[پاسخ]

یافث را که به اشتباه بافث نوشته اید پدر اقوام اورال آلتای است که ترکها هم از این شاخه هستند کردها از نژاد هند اورپایی و از نژاد حام هستند پس بنابراین با این سخن به این نتیجه می توان رسید که اقوام اصلی این منطقه که خود کردها هم به آن اقرار دارند از نژاد اورال آلتای و هم خانواده با ترک زبانان هستند --Amir a57 (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۴۰ (UTC)[پاسخ]

مطالبی که شما نوشته‌اید دقیقا دارند میگویند که کردها در این منطقه ساکن نبوده‌اند بلکه اقوام و ملت‌های دیگری ساکن بوده‌اند که کردهای امروزین از نسل آن‌ها هستند. اینکه ریشه قوم یا ملت ایکس به قوم یا ملت ایگرگ برسد زمین تا آسمان فرق دارد تا اینکه این قوم همان قوم باشد. مثلا عبارت «انسان از بیست میلیون سال پیش در قاره آفریقا زندگی می‌کند» متضاد عبارت «بیست میلیون سال پیش نخستیانی در آفریقا زندگی می‌کرده‌اند که نیاکان انسان به شمار می‌روند». این جمله‌هایی که شما آورده‌اید:‌ «اقوام‌ِ ایرانی‌ شده‌ای‌ که‌ در قلب‌ سرزمین‌ فعلی‌ کُردها اسکان ‌یافته‌اند، نیاکان‌ کُردهای‌ فعلی‌ می‌باشند.» و «اقوام‌ِ ایرانی‌ شده‌ای‌ که‌ در قلب‌ سرزمین‌ فعلی‌ کُردها اسکان ‌یافته‌اند، نیاکان‌ کُردهای‌ فعلی‌ می‌باشند» و جملات دیگر متضاد این عبارت هستند که «قوم فلان از بدو تاریخ در فلان منطقه ساکن بوده است». البته اینجا نویسنده مسلما سهل انگاری کرده و منظورش چیز دیگری بوده است. معنی این جمله آنقدر غیر ممکن است که حتی به ذهن کسی هم خطور نمی‌کند. مفهوم این عبارت این است که اگر ما برگردیم به دوره بدو تاریخ یعنی دوره پیدایش خط و به فلان منطقه برویم در آن‌جا کردها را می‌بینیم. اشتباه بودن این هم که جای تردید ندارد.--همان (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۱۲ (UTC)[پاسخ]
ضمنا سام و حام و یافث مربوط به تاریخ توراتی است و اکنون فقط در اسطوره‌شناسی و مذهب کاربرد دارد. در تاریخ بعد ز قرن نوزدهم سخن گفتن از یافث بی معناست مگر اینکه برای اشاره به باورهای قدیمی باشد.--همان (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۱۹ (UTC)[پاسخ]

از کجا می دانید تابانی آماتور است و تاریخ نخوانده؟ صفدرقلی (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۵۳ (UTC)[پاسخ]

اگر بر این گمانی که خوانده، مدرک ارائه کن. Farvartish (بحث) ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۷ (UTC)[پاسخ]

وب‌گاه کافه سینما در وپ:زندگان

به نظرتان از وب‌گاه کافه سینما در موارد حساسی که ممکن است نقض وپ:زندگان شود می‌توان استفاده کرد؟ مثلا این مقاله‌اش.--Taranet (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۳۴ (UTC)[پاسخ]

برای اعتبار کافه سینما بهتره سری به وبلاگ مجید اسلامی(نمی دونم ایشونو میشناسین یا نه. منتقد سینما هستند) بزنید.مخصوصا در پست های ایشان که مربوط به جشنواره فجر ۹۱ می شود.نظرات آن پست ها را نگاهی بیندازید. و جوابهایی که مجید اسلامی به آنها داده.خیلی چیزها دستان می آید.تیراژه (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۵۷ (UTC)[پاسخ]
وپ: زندگان زمانی نقض می‌شود که یک رفتار منفی به شخص منسوب شود. در این مقاله فقط از ازدواج و طلاق نوشته است و ازدواج و طلاق از اعمال طبیعی انسانی است. مگر اینکه مطالب مقاله تضادی با منابع دیگر داشته باشد (قطعا اگر یکی از این ازدواج و طلاق‌ها درست نباشد خود آن شخص یا خانواده و آشنایانش آن را تکذیب می‌کنند). در مورد زندگی شخصی بازیگران سینمای ایران هم فکر نمی کنم منبعی چندان معتبرتر از کافه سینما پیدا شود. مثالی هم که در وپ: زندگان هم تلویحابه این اشاره کرده که صرف طلاق یک فکت معمولی است و جزئیات و جنجال آن نیاز به حساسیت بالاتر دارد:

"John Doe had a messy divorce from Jane Doe." Is this important to the article, and was it published by third-party reliable sources? If not, leave it out, or stick to the facts: "John Doe and Jane Doe were divorced."

--همان (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)[پاسخ]

جشنواره وب ایران

سلام. در نظرخواهی که درباره حذف نوشتار سایت خودرو در ویکیپدیا انجام شد، بحث به اعتبار جشنواره وب کشیده شد و اینکه آیا این جشنواره معتبر هست یا نه. به نظر من در حال حاضر در فضای وب فارسی جشنواره از این معتبرتر نداریم. شیوه رای گیری و داوری به وضوح و با شفافیت ذکر شده و پنج دوره هم هست که در حال برگزاری است. به هیچ نهاد و سازمان انتشاراتی هم وابسته نیست. اگرچه برخی کاربران آن را معتبر نمی‌دانستند و یکی هم نوشته یک وبلاگ را سند بی اعتباری جشنواره ذکر کرد. همه ولی گفتند که بحث و اختلاف در این باره زیاد بوده. سوال را اینجا مطرح کردم که اگر بشود یک بار برای همیشه به نتیجه برسیم. ممنون Wikiwork (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۳۰ (UTC)[پاسخ]

به نظر من شما قبل از هر چیز با ذکر منابع، مقاله ای برای این جشنواره ایجاد کنید. --صفدرقلی (بحث) ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۵۳ (UTC)[پاسخ]

ایده خوبی است. اما میترسم بعضی دوستان پاک‌ کن به دست ندوخته قیچی کنند. گفتم شاید اول اینجا به نتیجه برسیم بهتر باشد که زحمات به هدر نرود. با این وصف من صفحه جشنواره وب را ایجاد میکنم تا هر چه خیر است پیش آید Wikiwork (بحث) ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۲ (UTC)[پاسخ]

این هم از صفحه جشنواره وب. http://fa.wikipedia.org/wiki/جشنواره_وب_ایران. هنوز ادیت نشده مجبور شدم جواب پیامی را بدهم که می‌خواست صفحه را به سرعت حذف کند. Wikiwork (بحث) ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۳۰ (UTC)[پاسخ]

برای من سوالی ایجاد شد آیا ایجاد و داشتن مقاله برای چیزی خود به خود آن را منبع معتبر می کند؟ دوستان قدیمی تر ..؟به مه نه مه به/هخامنش/گفتگو ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۱۷ (UTC)[پاسخ]
نمی کند. نگفتم هر چیزی که مقاله داشته باشد منبع معتبر است! ولی جایی را فراهم می کند که همه پوشش رسانه ای آن قابل نمایش و بررسی بهتر است. صفدرقلی (بحث) ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۳۳ (UTC)[پاسخ]

شجاع الدین شفا

حدود دو سال پیش بحث شجاع الدین شفا در تابلوی اعلانات بین من و بهزاد مطرح شد که پایان خوبی نداشت. بعدها به سراغ منبعی که بهزاد در آن بحث معرفی کرده بود رفتم و مطالب آن را لزوما موید نوشته‌های نقد دینی شفا در بعد از انقلاب ندیدم. علاوه بر این اخیرا مقاله‌ای از یک استاد دانشگاه و نویسنده دانشنامه ایرانیکا پیدا کردم که شفا را به خاطر اعتقاد به نظریه توطئه مورد انتقاد قرار می‌دهد. به همین دلیل لازم می‌بینم این بحث یک بار برای همیشه به انجام برسد. Kazemita1 (بحث) ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۱۲ (UTC)[پاسخ]

جناب کاظمی. من برای آنکه در بحث‌های مربوط به مکاتب تاریخ نگاری در ایران به منبع مناسبی دسترسی داشته باشم مجبور شدم کتاب ran in the 20th century:

historiography and political culture که توسط مجموعه‌ای از تاریخ نگاران سرشناس در مورد ایران نوشته شده است را خریداری کنم که فکر کنم هزینه آنرا باید به حساب شما بنویسم :)

فکر کنم این موضوع اعتقاد شفا به تئوری توطئه را خودم به شما قبلا گفته بودم. در مورد اعتقاد به تئوری توطئه بخش بزرگی از تاریخ نگاران طیف مخالف ایشان (تاریخ نگاران پیرو مکتب تاریخ نگاری ترویج شده توسط جمهوری اسلامی) مثل عبدلله شهبازی و انتشارات دولتی مانند مرکز اسناد انقلاب اسلامی هم در این دسته قرار می‌گیرند.
دیدگاه ضد اسلامی ایشان در نقطه مقابل تاریخ نگاران ایدئولوژیک جمهوری اسلامی مثل محمد تقی جعفری٬ شهبازی و... است. تفاوت این است که کسانی مانند جعفری ایدئولوژی محور هستند و با رویکرد شیعی می‌نویسند و شفا هم در طیف مخالف است. به نظر من هیچکدام از این دو طیف که متدشان با متدهای تاریخ نگاری معاصر زاویه بزرگی دارند ارجحیتی ندارند و اگر قرار به حذف یک طیف باشد. طیف مقابل هم باید حذف شود.
اما بحث مقالات نقد اسلام مبحثی متفاوت است. اگر بخواهیم سه یا چهار نقد سرشناس در میان نویسندگان ایران را دستچین کنیم مسلما اول از همه اذهان همه ما متوجه شفا و کسروی می‌شود. یعنی دیدگاه ایشان یک دیدگاه سرشناس در مورد نقد است. ♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۴ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۳۹ (UTC)[پاسخ]
تئوری توطئه برچسبی است برای تخطئه نظرات مخالف، بهتر است این برچسب‌ها در بحث‌های ویکی وارد نشود، بهتر است دوستان برپایه سیاست‌های ویکی درباره اعتبار یا عدم اعتبار منابع بحث کنند. Farvartish (بحث) ‏۴ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)[پاسخ]
بنظر می‌رسد مطرح کردن تئوری توطئه حتی در موضوع‌های سیاسی هم نوعی فرار از واقعیت‌ها است چه برسد در مساْله نقد متون. هرچند شفا باندازه کسروی احاطه به موضوع ادیان و مذاهب نداشته ولی نقدهای وی نسبت به دین بخصوص مذهب شیعه بسیار مستدل و محکم است (نگاه کنید به از کلینی تا خمینی). همچنین بدلیل کم بودن متون نقد دین و مذهب در دوران معاصر ایران کتابهای وی سرشناسی دارد و از طرفی چون نویسنده دارای سرشناسی است کتاب هم می‌تواند سرشناسی را احراز کند. بقول بهزاد مدرس مگر چند کتاب در نقد شیعه در دوران معاصر داریم؟--Anvar11 گفتگو ‏۴ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)[پاسخ]
خیلی‌ ممنون بابت معرفی‌ کتاب؛ قطعاً برای ارزیابی نویسندگان مفید خواهد بود. در واقع الان که فکر می‌‌کنم یادم می‌‌آید از نوشته‌های دکتر اتابکی در ردّ اعتبار یکی‌ از نویسندگان دیگر هم استفاده کرده بودیم در همین تابلوی اعلانات. جناب اتابکی ویرایشگر این کتاب بسیار مشهور هستند و مؤسسه مربوطه یعنی‌ Iran Heritage Foundation هم مرکز معتبری است. البته فکر می‌‌کنم منظور بهزاد از محمد تقی‌ جعفری جناب رسول جعفریان باشد که توسط همان مؤسسه [۹] به رسمیت شمرده شده است. اگر منبعی پیدا کردید که جعفریان را به تئوری توطئه متهم می‌‌کنند به من هم اطلاع دهید.--Kazemita1 (بحث) ‏۶ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۲۶ (UTC)[پاسخ]

جناب انوار, Farvartish، این آقای اتابکی و آن نویسنده دانشنامه ایرانیکا که شفا را به تئوری توطئه متهم می‌‌کنند دلیلی‌ برای فرار از چیزی ندارند.ما اینجا تابع نظر مورخان معتبر هستیم. اگر آنها گفتند فلانی چنین است ما چاره جز پذیرش نداریم. در مورد نقد ولی‌ بحث جداست چرا که احراز اعتبار اصلا نیاز نیست؛ شهرت کافی‌ است. Kazemita1 (بحث) ‏۶ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۲۶ (UTC)[پاسخ]

در مورد جعفریان من گفتم ایشان به طیفی وابسته اند که شیوه تاریخ نگاری شان رویکردی شیعی است که نقطه مقابل شفا است که دیدگاهی ضد شیعی دارد که در مورد این مکتب و زاویه دار بودنش با متد های تاریخ نگاری جهانی مورد بحث کتابی که در بالا معرفی کردم است.
همان نویسنده ای که شما در بالاتر از او نقل قول کردید(دکتر اشرف) و در مورد اعتقاد شفا به تئوری توطئه صحبت کرده بود. فصلی مستقل در کتابی که بالاتر معرفی کردم دارد. در این فصل فهرستی از موسسات تاریخ نگاری موجود در جمهوری اسلامی (مثل مرکز اسنادانقلاب اسلامی )و تاریخ نگاران جمهوری اسلامی مانند شهبازی و ... دارد که معتقد به تئوری توطئه هستند. حالا طبق گفته شما باید بطور کلی تمام تولیدات این مراکز و نویسندگان آنرا نامعتبر اعلام کنیم؟ ♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۹ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۳۹ (UTC)[پاسخ]
هر نویسنده ای را که آنها صریحا اسم بردند و گفته اند مشکل دارد برای ارجاعات تاریخی (و نه نقد) غیر معتبر اعلام کنیم. ضمناً احمد اشرف جزو نویسندگان این کتاب نیست؛ آن شخصی‌ که در این کتاب از هذیان گویی شفا پرده بر می‌‌دارد دکتر هوشنگ شهابی است. Kazemita1 (بحث) ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۵۴ (UTC)[پاسخ]
من متوجه نشدم جمع بندی چه شد اما آیا نمیشه به جای موازنه منفی و حذف هر دو طرف از سیاست موازنه مثبت استفاده کرد و به خواننده اجازه داد خود داوری کند؟ البته قطعا به صورت فکت هیچ یک را نقل نمی کنیم.--سید (بحث) ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]

وبگاه parssea.org

لطفا نظرتان را در مورد اعتبار وبگاه parssea.org برای نقل تحلیل‌های سیاسی ( مثلا ، سخن راندن در مورد کاندیداها) بگویید.


اطلاعات مشاور علمی سایت برگرفته از درباره‌ی ما سایت:(با نام مشاور علی سایت، ذکر شده. یعنی با خوش‌بینی می‌توان گفت که همه‌ی مقالات را او بررسی می‌کند.)
اعضای هئیت علمی و پژوهشگران:
(هیچ‌کس)
مشاور علمی سایت:
دکترمحمد عجم - دارای دکترای حقوق بین الملل – زبان شناسی عمومی و تخصصی . روابط بین الملل . تاریخ و تمدن- ایران و عرب – نامهای جغرافیایی. دارنده اولین وبلاگ فارسی در دفاع از نام خلیج فارس از سال ۱۳۸۱سخنران و عضو مدعو در چند اندیشگاه مطالعاتی بین المللی

لطفا هرچه سریع‌تر ما را از نظر خود آگاه کنید. زیرا ظاهراً این سایت به منبع اصلی ذکر فضایل اخلاقی بعضی‌ها تبدیل شده است. حجره/ مناظره ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۳۲ (UTC)[پاسخ]

اطلاع خاصی از آن سایت برداشت نشده بلکه آن هم به سایت اصلی آن روزنامه لینک داده است. --صفدرقلی (بحث) ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)[پاسخ]
کاربر:طاها نیز نظرشان را در مورد جنبه‌ی دیگری (زبان‌شناسی) از مشاور علمی سایت گفتنه‌اند که بد نیست ببینید. حجره/ مناظره ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)[پاسخ]

با سیکاسپی موافقم این چند جمله بسیار مشهور است و در دهها سایت معتبرآمده که می توان به آنهالینک دادشما با سایت مشکل نداری با مطلب مشکل داری می توانستی بدون آنکه آنرا حذف کنی آنرا نقد کنی مثلا الان راجع به مدیریت برنامه هسته ای - آقای ماهان- مطلب انتقادی اضافه کرده که بسیار مناسب است اگر با دقت همه آن مطلب اخلاقی را بخوانی می بینی که فضیلت اخلاقی نیست محتوا انتقادی است و و آن سایت هم گفته بنابر نوشته بی بی سی و واشنگتن پست.

  • ویژگی‌های فردی که از سعید جلیلی نزد رسانه‌های داخلی و خارجی برجسته شده، آن است که از وی به عنوان فردی نزدیک به رهبر مذهبی ایران،ساده‌زیست، مخالف شدید تشریفات و وفاداری فوق‌العاده به اصول و ولایت فقیه و فقاهت شیعی و مخالف سازش با غرب یادمی‌شود.[۱] به‌گزارش واشنگتن‌پست[۲] و بی‌بی‌سی، سعید جلیلی فردی از نظر ایدیولوژی انعطاف‌ناپذیر، سرسخت و ضدآمریکایی است.

به هر حال بنظر من آن لینک و مطلب کاملا مستند و بی طرف و معتبر و دانشنامه ای است.و جنابعالی بجای حذف [۱۰] باید نقد مخالفان او را هم اضافه می کردی تا کامل تر شود اگر پاراگراف فوق را فضائل اخلاقی می پندارید. اصلااصراری بر بودن آن ندارم . Maahmaah ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]

به نظر می‌رسد منظور سیکاسپی از اینکه گفته «اطلاع خاصی از آن سایت برداشت نشده بلکه آن هم به سایت اصلی آن روزنامه لینک داده است» این است که اعتبار این سایت ربطی به آن مطلب ندارد. ایشان نگفته آن مطلب درست است و معتبر است. در هر حال تبیین منظورشان با خودشان است.
اما این حرف به برترین شکل ممکن آن مطلب را زیر سوال می‌برد. زیرا در هیچ رسانه‌ای آن مطالب در مورد جلیلی نقل نشده است.( سایت مذکور هم هیچ مرجعی ارائه نداده)
در هر حال در اینجا بحث روی اعتبار این سایت است و نه آن مطلب. آن مطلب تکلیفش به غایت روشن است. حجره/ مناظره ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۴۶ (UTC)[پاسخ]

خبرگزاری فارس

در مقاله حسن روحانی که هم اکنون یکی از پربازدیدترین مقالات ویکیپدیاست قسمت بزرگی از مقاله با اشاره به خبرگزاری فارس تنظیم شده است. حالا بخشی از مقاله از خبرگزاری فارس به عنوان منبع اولیه استفاده شده و بخشی از آن با منابع ثانویه تدوین شده اند که منبع اولیه شان خبرگزاری فارس بوده است. (برای اطلاعات دقیقتر به صفحه بحث این مقاله خصوصا بخش هجدهم تیر مراجعه شود). البته تا به امروز در این دانشنامه اظهرمن الشمس بود و فکر میکنم هنوز هم هست که منابعی مثل فارس، رجانیوز، رسالت، ایرنا و امثالهم غیرحرفه ای تر و بی اعتبارتر از آن هستند که به عنوان منبع در مقالات استفاده شوند. ولی گویا این مساله هنوز برای عده ای حل نشده است و حتی در مقالات مربوط به زندگان نیز بدون نگرانی از نقض مفاد وپ:زنده و امکان ایجاد شائبه درباره فرد زنده از این منابع استفاده میشود. ما در صفحه بحث مقاله حسن روحانی بارها و بارها خواستیم منابع مخصوصا فارس نیوز با منابع معتبر جایگزین شوند که تا این لحظه نشدند. بنابراین لازم است در این محل تکلیف وضعیت این خبرگزاری روشن شود تا مقالات مخصوصا مقالات مربوط به افراد مثل مقاله حسن روحانی هرچه سریعتر اصلاح شوند.213.195.51.14 ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)[پاسخ]

منبع آن بخش فقط فارس نیست، مجلهٔ مهر، تابناک، مشرق، سایت قالی‌باف و جاهای دیگری هم سخنرانی را منتشر کرده‌اند و منابع بسیار دیگری هستند که با این سخنان همخوانی دارند. ولی تا به حال هیچ منبعی ارائه نشده که نشان دهد این سخنان اشتباه یا حتی مشکوکند، خود روحانی در چند تا منابع جدید، از جمله آفتاب و روزنامهٔ شرق، نه تنها چیزی در رد این خبر نمی‌گوید، بلکه به نوعی از گذشته دفاع می‌کند و حرف‌هایی می‌زند که تأییدگر همان دیدگاه است. الآن کاربران نظر شخصی‌شان را هم‌وزن این منابع کرده‌اند می‌گویند همهٔ این‌ها اشتباه است و هیچ منبعی هم نمی‌آورند. ضمن اینکه باید زمانی که خبرگزاری فارس آن خبر را منتشر کرده را هم در نظر گرفت. (خبر سال ۸۶ منتشر شده و مربوط به امسال یا پارسال نیست) -- دالبا ۲۶ خرداد ۱۳۹۲/ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۳۷ (UTC)[پاسخ]
ما در صفحه بحث مقاله مربوطه راجع به این مسائل به اندازه کافی بحث کردیم و میکنیم. اینجا میخواهیم راجع به اعتبار خود خبرگزاری فارس (و امثالهم) به جواب روشن برسیم.213.195.51.14 ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)[پاسخ]
شما گفتید « قسمت بزرگی از مقاله با اشاره به خبرگزاری فارس تنظیم شده...»، در حالی که اینطور نیست، منابع زیادند و فقط بحث فارس نیست. -- دالبا ۲۶ خرداد ۱۳۹۲/ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)[پاسخ]
بله صحبت‌های روحانی همه جا منتشر شده ولی نتیجه‌گیری از آنها مهمه که خبرگزاری‌های مغرض مثل فارس فقط نکات منفی را می‌بینند. من خودم در ایام انتخابات از افراد مختلف شنیدم که روحانی در سال ٧٨، دانشجویان را آشوبگر خطاب کرده درصورتیکه اگر متن کامل سخنرانی را بخونید می‌بنیید که ایشون حساب روز اول و دانشجویان را با روزهای بعد و افرادی که اموال عمومی را آتش زدند و تخریب کردند را جدا کرده. حالا وقتی من قسمت مهم سخنرانی ایشون که اینو گفته برمیدارم و با ذکر منبع میذارم، اسمش میشه تحقیق دست اول، ولی وقتی تیتر کذایی فارس گذاشته بشه اسمش منبع موثقه و بدون اشکال است. که این درست نیست. مجتبی بحث ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۵ (UTC)[پاسخ]
خبری که در سال ۸۶ از فارس منتشر شده هیچ نتیجه‌گیری‌ای ندارد، متن سخنرانی را آورده، در متن مقاله هم به موضوع تفکیک اشاره شده بود، مسئله این است که هرجا حرف‌های تندی زده شده را حذف می‌کنیم، آن‌جایی که از دانشجویان تشکر کرده را می‌آوریم، حرف رحیم‌صفوی را که می‌گوید روحانی به آمدن سپاهی‌ها رأی داد حذف می‌کنیم، تکهٔ گازانبری روحانی به قالیباف را جایش می‌گذاریم، « شائبه در مدرک» را تبدیل به «رد شائبه می‌کنیم»، در آخر هم داعیهٔ بی‌طرفی داریم. -- دالبا ۲۶ خرداد ۱۳۹۲/ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)[پاسخ]
جناب دالبا ما به خبرگزاری فارس و مشتقات و ملحقات و مندرجات و مباحثات و مراودات و ... آن کلهم اجمعین به چشم باطل الاباطیل نگاه میکنیم. 213.195.51.14 ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۲۶ (UTC)[پاسخ]
با نگاه شما آشنا هستم، نگاه سیاه و سفید داشتن، هرچند کار را ساده می‌کند، ولی در غالب موارد نتیجهٔ اشتباه می‌دهد. من منطق فازی را می‌پسندم. البته برای من مهم نیست، اجماع شود که این خبرگزاری‌هایی که نام برده شده (رسالت، فارس، رجا، ایرنا و دیگران) را نمی‌توان استفاده کرد، خودم آن‌ها را به فهرست سیاه هرزنگاری خواهم‌افزود، در آن مقاله هم به جایش می‌شود از تابناک و مهر و دیگران بهره برد. -- دالبا ۲۶ خرداد ۱۳۹۲/ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۳۵ (UTC)[پاسخ]

خبرگزاری فارس به دلیل سابقه‌ی منفی طولانی‌ای که در تحریف سخنرانی‌های اشخاص مختلف دارد، در این موارد به طور قطع نامعتبر است.من از دوستانی که ه به فارس استناد می‌کنند تعجب می‌کنم.زیرا کسی که کمی در جریان اخبار سیاسی ایران باشد این را می‌داند. این‌ها را ببینید:

حجره/ احتجاج ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۴۲ (UTC)[پاسخ]

این مسائلی که نوشته اید هیچ ربطی به موضوع مورد بحث ندارد. صفدرقلی (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۴۳ (UTC)[پاسخ]
موضوع مورد بحث الان اعتبار خبرگزاری فارس است. حجره/ احتجاج ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۴۶ (UTC)[پاسخ]
خبرگزاری فارس یک خبرگزاری نیمه رسمی سرتاسریست. اگر مورد خاصی به نقل از آن، محل مناقشه باشد، در کوتاه زمانی مورد اعتراض قرار می گیرد و طبعاً اینجا هم استفاده نمی شود. در اینجا هم با یک متن طولانی مشخص روبروییم، که در فضای رسانه ای انعکاس گسترده ای داشته و در سایر رسانه ها هم بهمین نحو نقل شده است. مطلب مورد مناقشه ای در خصوص این گزارش وجود ندارد. نه تنها، هیچ منبعی روایت دیگری از این سخنرانی ارائه نداده و اصالت آن را زیر سوال نبرده، بلکه حتی بدان ارجاع هم داده اند. اگر در این زمینه یعنی «سخنرانی سال 1378 روحانی» مثال یا نظری خلاف آن چه فارس نوشته دارید خوشحال می شوم بدانم. در غیر این صورت، این مطالب بی ربط است و ما هم وقت بینهایت نداریم که نظرات شخصی را بخوانیم و ابهامات هم به قدر کافی پاسخ داده شده اند. مشرق و مهر و فارس و روزنامهٔ شرق و تلگراف و تابناک و رادیو زمانه هیچ یک همسو نیستند، اما در خصوص این قضیه همه یک حرف را دارند می زنند. اصلاً کسی حرف دیگری را نزده است. اصلاً مشخص نیست این بحث ها سر چیست. صفدرقلی (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۵۱ (UTC)[پاسخ]
جناب صفدرقلی ابهامات درباره این خبرگزاری و امثالهم کاملا روشن بیان شده اند. اخبار آن قابل اعتماد نیستند و هیچ بعید نیست در آینده هم قابل استناد نباشند! جنابعالی تشریف ببرید برای خودتان دانشنامه بسازید و از فارس نیوز یا رجانیوز استفاده کنید. اینجا منابع مورد استفاده مقالات مخصوصا مقالات افراد زنده باید معتبر باشند.213.195.51.14 ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۰۰ (UTC)
به نظر من قسمت ۱۸ تیر را به صورت یکجا به ویکی گفتاورد منتقل کنید٬درضمن جناب آی‌پی صفدر(سیکاسپی) از بی‌طرف‌ترین کاربرهای ویکی‌ست.لطفا حمله نکنید! Meysamin ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۵۱ (UTC)[پاسخ]
من ایشان را بهتر از شما میشناسم. حمله کجا بود؟ اینجا راجع به افراد و وقایع و گفتاورد و ...بحث نداریم. راجع به خبرگزاری فارس و امثالهم و وضع اسفناکشان بحث میکنیم تا ببریم و بدوزیم.213.195.51.14 ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۰۶ (UTC)[پاسخ]
آقای سیکاسپی، لطفا فلسفه‌بافی نکنید. شما جواب من را بدهید: چه‌طور به نقل یک خبرگزاری که سخنان اصغر فرهادی در مراسم اسکار که اخبار آن به گوش عالم می‌رسد، را به آن صورت مضحک و احمقانه تحریف کرد استناد می‌کنید؟ اعتبار فارس در این موارد از اعتبار یک وبلاگ شخصی به مراتب کمتر است. اگر جوابی دارید به طور صریح بیان کنید و اگر نه وقت کاربران را به هدر ندهید. حجره/ احتجاج ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۳۹ (UTC)[پاسخ]
ما درباره روحانی صحبت می کنیم نه فرهادی. اگر فارس در خصوص سخنرانی اسکار فرهادی اشتباهی داشته، دهها مورد مثل این پیدا می شود که این اشتباه را برملا کنند. در مورد این سخنرانی روحانی، حتی یک مورد نیافته اید که ذره ای شبهه بر اصالت آن وارد کند، برعکس، مورد استناد رسانه های مختلف و حتی مخالف فارس قرار گرفته است. صفدرقلی (بحث) ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۵۹ (UTC)[پاسخ]
ضمناً محض اطلاع شما، در حال حاضر در مقاله اصلاً ارجاعی به فارس صورت نگرفته است. صفدرقلی (بحث) ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۰۰ (UTC)[پاسخ]
بله در حال حاضر ویرایشات شما خنثی شده اند. یه قطع دسترسی فقط کم دارید صفدرجان.213.195.51.179 ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۰۰ (UTC)[پاسخ]
Х چند سالی بود که خبرگزاری فارس در ویکی فارسی نامعتبر شناخته می شد. نمی دانم چطور بعد از این همه سال عوض پیشرفت شاهد پسرفت ویکی فارسی هستیم. از منابعی که دارای سو شهرت در اعتبار هستند و به داشتن سو دقت یا بی دقتی در انتشار مطالب شهره هستند و یا دیدگاه تند رویانه (اکستریم) دارند نباید در ویکیپدیا استفاده کرد. (برای مثال رجوع شود به WP:QS ) ضمنا استفاده از این منابع برای مطالب ستیزه جویانه (contentious) ممنوع است.
فارس نیوز به داشتن دیدگاه جناحی و تحریف خبرها شهره است. حتی اگر در شرایط خاصی از این منبع استفاده می کنید. نباید مطلب نقل شده را به صورت فکت اعلام کنید. چنین منابع تنها می تواند به عنوان بیان کننده دیدگاه مورد حمایتش مطرح شود نه بصورت فکت.--♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۲۰ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۱:۴۶ (UTC)[پاسخ]

نوری زاده دات کام و وبلاگ های موافقان و مخالفان

در مقاله حسن روحانی در بعضی بخش ها، به عنوان مثال در بخشی که عنوان شده فرزند روحانی در سال ١٣٧٠ خودکشی کرده است به منابعی نظیر نوری زاده دات کام اشاره شده است. با توجه به جنگ های ویرایشی گسترده در این مقاله لازم میدانم راجع به اعتبار این سایت و همچنین وبلاگهای مشابه این به نتیجه روشنی در اینجا برسیم تا به وضع اسفبار این مقاله بهتر بشود رسیدگی کرد.213.207.254.113 ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۲۱ (UTC)[پاسخ]
کلا وبلاگ منبع معتبر در ویکیپدیا محسوب نمی‌‌شود. برای اطلاع بیشتر به سیاست وپ:اثبات پذیری و وپ:معتبر رجوع کنید. ضمناً سیاست وپ:زندگان استفاده از منابع مخالفان و بدخواهان در نگاشتن مطالب منفی‌ را مجاز نمی‌‌شمارد. مگر آنکه مطالب در منابع معتبر دیگری آمده باشد.Kazemita1 (بحث) ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۰۸ (UTC)[پاسخ]

Х لطفا به WP:BLPSPS مراجعه کنید. در مقالات افراد زنده نباید از منابع خود انتشار یافته مانند وبلاگ استفاده کرد.--♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۲۰ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۱:۱۳ (UTC)[پاسخ]

مانی به روایت ابن ندیم ترجمه ابولقاسمی، محسن.

آیا استفاده از این کتاب نگاشته شده قرن چهارم به عنوان منبع معتبر ثانویه در مورد تاثیر ایران بر اسلام قابل استفاده است؟Kazemita1 (بحث) ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۰۶ (UTC)[پاسخ]

براساس آنچه در توضیحات آمده: «این كتاب ترجمه فارسی بخشی از فن اول از مقاله نهم كتاب الفهرست ابن الندیم است» این کتاب منبع اولیه به حساب می‌آید و استفاده از آن صحیح نیست. طاها (بحث) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۳ (UTC)[پاسخ]
منبع اولیه است و تابع سیاست های منابع اولیه--♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۲۰ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۰۱:۴۷ (UTC)[پاسخ]

میخواستم بدانم که آیا وبگاه http://www.fmdb.ir منبع معتبری برای بازیگران سینما است یا نه. خلیج فارس خلیجی همیشگی برای ایران زمین (بحث) ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۴ (UTC)[پاسخ]